مدح و شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها
بـرپـا شـده بـسـاط عـزای طهـور تو بـاران نـشـسـته کنج نگـاه نـمـور تو ای شاخۀ شکسته و طـوبای سوخـته موسی نشسته فیض بگیرد ز طور تو خورشید پشت ابر، تو را گریه میکند وقتی که زیر پـوشیهها رفت نور تو آئـیـنــه تـرک تـرک روی طـاقــچـه تصویری است از وجنات غرور تو گندم نه! غصه در دل دستاس ریختی این روزها که او شده سنگ صبور تو بانو مرو! بمان که مسیحای خانهات دارد حـیـات از نفـحـات حـضور تو قـطعاً دوباره قلب عـلی گرم میشود بـا گـرمـی دوبـارۀ قـلـب تــنـور تـو درکوچه از جبین؛ عرق شرم پاک کرد دست طـنـاب بـسـتـۀ مـرد غـیور تو سادات واژه ها! همه دق مرگ میشوند هنگـام شعر کوچه و شرح عبور تو |